قرآنی شاید برای استخاره
الف. لام . میم – بقره۱
این قرآن همان کتاب کاملی است که در آسمانی بودنش هیچ شکی نیست و راهنمای تقواپیشگان است. – بقره۲
سلام خدای خوبم
سلام جان جانانم
خدای نعمت ده و روزی ده و زندگی ده
معنی حروف رمزیات را نمیفهمم، راستش حکمت وجودش را در قرآن که راهنمای بشریت هست هم نمیدانم. نمیدانم چرا هست در صورتی که قرار نیست کسی جز تو و فرستاده آخرت رازش را بدانید.
راستی چرا «تو» خطاب کردنت، بی احترامی نیست؟ و چقدر خوب است که میشود با تو، راحت حرف زد. خالقی، اما تو را تو میگوییم و «شما» خطابت کردن جایز نیست.
همانان که به خدا که از دیدگانشان نهان است، ایمان دارند و نماز را برپا میدارند و در راه تقویت دین و ایمان از آنچه روزی کرده ایم، انفاق میکنند. – بقره۳
و آنان که به این قرآن که بر تو فرستاده شده و به کتابهای آسمانی دیگر که پیش از تو نازل گردیده است، ایمان دارند و به جهان آخرت یقین دارند. ( آن را باور داشته و از یاد نمیبرند) – بقره۴
روزهایی بود که از زور خستگی، آرزوی خواب ماندن نماز صبح را داشتم، آرزو میکردم بیدار نشوم با هیچ صدایی و من غرق خواب وقتی که آبها از آسیاب افتاد و نماز قضا شد، چشمانم را باز میکردم و خوشحااال که این صبح هم توانستم خدا رو دور بزنم.
اما خدای مهربانم، این روزها پیش چشمانت رو سفید. باوجود خستگی هزار برابرتر از آن روزها، اگر برای نمازصبح خواب بمانم، دپرس و غم زده روزم را تا شب به پایان میرسانم.
کتاب آسمانی به ما دادهای، مانده است کنج خانههایمان، سال به سال بازش نمیکنیم. شاید چون باز کردنش و خواندنش به دور از مُد روز است و اینچنین تنها گوشهای فریاد برمیآورد:«بخوانید مرا تا نشان دهم شما را»
افسوس که گوشی به این حرفها شنوا نیست. من هم همین بودم. یادم میآید، قبلترها، تنها، قرآن را برای استخاره باز میکردم؛ قرآن قدیمی سرعقد مادر را برمیداشتم، نیت میکردم و باز میکردم. اگر خوب میآمد که به حرفش گوش میدادم و اگر بد، میگفتم این خرافات بازیها چیست؟ کتاب را میبستم و روی طاقچهی وسط پذیرایی، همان جایی که تور با پونزطلایی به طاقچه وصل شده بود، میگذاشتم.
اینان بر هدایتی قرار دارند که از جانب پروردگارشان به آنها داده شده است، و هم اینانند که نیکبختند.- بقره ۵
اصلن میدانی چیست؟ من خوشبخت ترینم که در زندگی ام حضورت را باور دارم. همین برایم کافیست؛ برای تاب آوری.
معبودم
پروردگار من
تمامِ من
یادت را از من مگیر
هیچ وقت
با هیچ حادثه ای
حس خواب موندن برای نماز صبح رو دوست داشتم اره انگار میخوایم دور بزنیم و خدا هم از مهربانی میگذاره که اینطور بشه
ولی واقعا هیچی نماز اول وقت صبح نمیشه
ما آدمها خیلی اهل دور زدن خودمونیم، اهل توجیه کردن خودمون.سپاس از حضورتون🌺