یکی بود یکی نبود
یکی بود یکی نبود. زیرگنبد کبود یه دختر مو سیاه نشسته بود. لهجهش مشرقی بود. موهاش رو از این سر تا اون سر بافته بود. اونروزا که یکی بود و…
یکی بود یکی نبود. زیرگنبد کبود یه دختر مو سیاه نشسته بود. لهجهش مشرقی بود. موهاش رو از این سر تا اون سر بافته بود. اونروزا که یکی بود و…
تو نمیتوانی کسی را که دوست داری هدایت کنی؛ ولی خداوند هر کس را بخواهد هدایت میکند؛ و او به هدایتیافتگان آگاهتر است! -قصص آیه ۵۶ وقتی گفت با این…
معادلات پیچیده ذهنم را درون مغزِ ناخوشم دفن میکنم تمام فرضیهها مردد از اثبات به گوشهای پناه میبرند یورش تکتکشان را درون مغز استخوانم حس میکنم زنی باید خفه شود…
دیرهنگام بود. جیرجیرکها مشغول آوازسرایی بودند. فردا آذرخش بود و جشن باران. نازبیبی با سطلی از خمیر، کنار ساج نانپزیاش در گوشه حیاط نشست. تکه چوبهایی از آبنوس را آتش…
و اما ادامه ماجرای چه میکنه این اشک دل : اینهایی که میخوام بگم ذهنیت من نیست. اما تصویریه که در ذهنم ثبت شده که خانمهای چادری شلختهترین و به…
شمارههای قبلی در این لینک: روز چهارم چله سحرخیزی خود را چگونه گذراندید؟ ۶- کلاس نیمساعتهم تموم نشده بود که طفلک رو پشت در اتاق دیدم. مادر! همه اون دو…
۱- تمام روز از کمخوابی شب چشمهام خسته بود ولی هر جوری که بود تا ساعت ۹ شب تمام کارها رو کردم و بساط خوابیدن مهیا بود. بچهها هم یکربع…
و قسم به مامانهایی که یه پا خدان روی زمین دلم میخواست زودتر سرمو رو بالشت بذارم، همینجوریش هم یک ساعتونیم دیر شده بود و سرقرار خواب ساعت۱۱ نرسیده بودم؛…
اول این پست را بخوانیم: لطفا یک پرس معجزهی هلو بپر تو گلو امروز حوالی ساعت ۱۲ ظهر در دو راهی تصمیمگیری سختی قرار گرفتم. قلبم میگفت برو و عقلم…
سوره حمد به زبان خانم مسلمون: با یادِ اسم الله که مهربان و بخشایشگر است.-۱ستایش برای پروردگارِ جهانیان است.-۲مهربان است و بخشنده.-۳روز جزا را صاحب است-۴(پروردگارا) همانا تو را عبادت…