پیاده‌روی در مسیر توسعه بندگی

✔امروز کمی بهتر از دیروز گذشت؛ فقط کمی. اما شکر که مثه دیروز یا بدتر از دیروز نبود. ✔تونستم جلسه اول«قبله اول» رو گوش بدم و همچنین مشق دوره سخنرانی…

دلم یه خوراکی دلچسب می‌خواد؛ از همون خوراکی‌های ممنوعه به وقت دلتنگی. خیلی دلم تنگه! عجیب دلم تنگه! خیلی وقت بود، خیلی سال بود که از زور دلتنگی، بغض ننشسته…

ماهِ رمضونی متفاوتی رو نسبت به ماه رمضونهای دیگه پشت سر گذاشتم؛ از هر لحاظ متفاوت و البته از نوع مثبت. از این بابت، جز شکر چیزی به زبونم جاری…

می‌خوام بهتون یه رازی بگم؛ یه راز سر به مُهر. یه رازی که اگه برملا بشه، آبروی هفت جد آینده‌م رو با هفت جد گذشته‌م، یکجا شسته و رُفته می‌شه!…

✔ذهنمو درگیر کرده! فوت معلم سازِ دف آموزشگاه موسیقی که تا به حال هم از نزدیک ندیده بودمشون. تو انیمیشن هیولای دریایی، جیکوب، یه دیالوگ جالبی می‌گه که:« شکارچی‌ها همونجوری…

انقدر سیستم باهام همراهی نکرد که هرچی تو ذهنم ردیف کرده بودم، پرید.سرعت لپ‌تاپ سه چهار سالی هست که خیلی خیلی کند شده و هنوز همت نکردیم تا بزنیم زیربغل…

✔ ما مدعیان صفِ اول بودیم، از آخر مجلس شهدا را چیدند… تاریخ برگشتش رو ببین آخه چقدر قشنگ نوشته…😥 در عین حالی که دلم برای حال مادرت غصه‌داره، اما…

برای من که این سالها کنارش بودم، دیدن بغض دلش به مراتب سخت‌تر از دیگران بود. کاری ازش برنمی‌آمد تا برایشان انجام دهد. نه آنکه بی‌جربزه باشد، قدم‌هایش را با…

همه کتکم می‌زنند . جای جای بدنم از کبودی پر شده است. پتویم را سرم میکشم. هوا سرد است. لرزم می‌گیرد. از ضعف است نه سرما. دو روز است که…

نمی‌شه آدم بیشعور دید و حرص نخورد. نه اینکه اصلا نشه! میشه ولی قبول کنید خیلی سخته و خیلی خیلی طول میکشه تا به مرحله حرص نخوردن برسی! تکبیر نماز…