منوی دسته بندی

من میتونم یه سوره مثل سوره‌های قرآن بنویسم.

دم دمای صبح، حین آماده شدن برای حفظ صفحه جدیدی از قرآن، ذهنم مدام به دو خط آخر صفحه چهار قرآن ( آیه ۲۳ سوره بقره) پرواز میکرد و تمرکز رو ازم گرفته بود. اونجا که خدا خطاب به مردم میگه:« اگه شک دارید که ما قرآن رو برای بنده‌هامون نازل کردیم، خب یه سوره مثل خودش رو بیارید ببینم».

من شرمنده گل روت خداجون که این جوری میگم:👇😓💚🌹

  • حالا چهار تا کلمه کنار هم گذاشتی، اسمشو گذاشتی معجزه. کار شاقی نکردی. منم بلدم باااو.

خدا هم خیلی مستقبلانه می‌فرماید:

  • این گوی و این میدان بفرما بگو.

دستامو به عرض شونه‌هام باز میکنم و یه کش و قوسی به خودم میدم. میشینم سر دفتر و دستکم. خودکارم رو توی دستم میچرخونم و چشمم رو به نقطه دور خیره نگه میدارم. بعد از کلی کلنجار ذهنی چند جمله مینویسم و مغرورانه نگاهش میکنم.

کمی بعد، غرورم پودر میشه زیر پاهام. کدوم یکی از ویژگی‌های قرآن رو داره این چهار خط نوشته من؟

۱- آیا روان وموزون نوشتم؟

۲- مفهومی داره؟

۳- هر جمله‌اش قابلیت اینو داره که آدمو به فکر فرو ببره؟ یا میشه مثه کتابهای رمان، چندصفحه درمیون خوند و چیزی از ماجرا از دست نداد؟

۴- میشه با روشهای تندخوانی خوندش؟( اگه بشه که باختم؛ قرآن با تفکر همراهه)

۵- چهارتا جمله‌ای که بنده حقیر نوشتم به قلبِ آدمها آرامش تزریق میکنه یا نه؟

۶- من تو اوج بیسوادی اینا از دهنم در اومده؟ یا بعد از چندین و چند سال تحصیل تو مدرسه و دانشگاه، تونستم این چهار خط رو بگم؟

۷- چهار خطی که نوشتم از آینده گفته؟ گذشته یا حال؟ به حق نوشتم؟ (به اندازه ارزنی ناحقی درش باشه باختم)

۸- کجای این چهار خط من جدید و نوئه و بوی معجزه میده؟

sepideh alipour وب‌سایت

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *