منوی دسته بندی

علم یا ایمان، مسئله اینست؟

درسته تا علم نباشه، ایمان دری برای ورود نخواهد داشت با این‌حال من می‌گم شاید بدون علم بشه زندگی کرد اما بدون ایمان نه!

حالا چرا؟ بریم تا بگم… .

بهش گفتم اما فکر کنم باور نکرد.

چی رو؟ اینکه من بی‌حوصله و بی‌انگیزه‌م. شاید ۱۰۰ درصد نباشم اما خودم رو نسبت به قبل خودم می‌بینم.

اون دختر شاد و بشاشی که با کوچکترین کوچکترینِ هدیه‌ها، گل از گلش می‌شکفت الان از کنار گرون‌ترین و لوکس‌ترین کادوهایی هم که نصیبش می‌شه، بی‌تفاوت می‌گذره.

من که عاشق بچه بودم و ازدواج، فکر می‌کردم با این دو مورد خیلی اوضاعم بهتر از اینها میشه. فکر می‌کردم عاشق‌پیشه‌ترین همسر دنیا می‌شم و باحوصله و بافکر ترین مادرِ دنیا. اما این‌جوری نشد.

این تصویرسازی باعث شد وقتی که خانواده خودم رو می‌ساختم، خودم رو نبینم. دیگه سرگُل هندونه که تا وقتی دختر خونه بودم، بی برو برگرد بابام برای من کنار می‌ذاشت و دادِ مامانم درمیومد برای من نبود! آخه من خانم خونه شده بودم و مامانِ خونه! باید بهترین‌ها رو خرج کسانی می‌کردم که عزیزترین های زندگیم بودند.

بهش گفتم دارم از کنارت بودن لذت می‌برم.

به همسرم گفتم که بالاخره یاد گرفتم.

چی رو؟ که از کنارت بودن لذت ببرم. همه این روزها هربار کنارم بودی، نگران بودم. انقدر نگران از دست دادنت و ناراحت کردنت که فرصت نمی‌کردم محو نگاهی بشم که ازشون عشق می‌باره فقط برای من.

آدمهای باانگیزه

بنظرم آدم‌های باانگیزه یه کمبود بزرگی تو زندگی‌شون دارن که آدم‌های بی‌انگیزه اون رو به وفور دارند. البته کمبود مثبت. تا باشه از این کمبودها و نبودها. والا بوالله.

اون چیه؟ آدمهای باانگیزه، نگران نمی‌شن؛ هیچوقت تو هیچ‌شرایطی. اونها از داشتن حجم بزرگی از نگرانی، محرومن به وجه احسنت. باریکلاا بهشون.

و بزرگترین نگرانی که نمیذاره من از مادری و همسری لذت ببرم تا خودباروحیه‌م نمود کامل داشته باشه« نگرانی از دست دادن»ـه.

می‌تونم خوب جواب خودم رو بدم و بگم:« پس مومن نیستی که نگرانی! قرار ما تو بهشت! قرار نیست کسی رو از دست بدی! بلکه قرار هست، در مکانی خاص با عزیزانت هم‌نشین بشی»

با خودم تکرار می‌کنم تا یادم بمونه! تا نگرانی بره! تا انگیزه به زندگی‌م بیاد! تا بتونم درست زندگی کنم! تا بتونم برم بهشت.

علم جهان را با انسان سازگار می‌کند و ایمان انسان را با خودش

از شهید مطهری می‌خونم؛ انسان و ایمان.

این بخش زیبا از کتاب، ثبت شه اینجا:

« علم به ما روشنایی و توانائی می‌بخشد و ایمان عشق و امید و گرمی.

علم ابزار می‌سازد و ایمان مقصد.

علم سرعت می‌دهد و ایمان جهت.

علم توانستن است و ایمان خوب خواستن.

علم می‌نمایاند که چه هست و ایمان الهام می‌بخشد که چه باید کرد؟

علم انقلاب برون است و ایمان انقلاب درون.

علم جهان را جهان آدم می‌کند و ایمان روان را روان آدمیت می‌سازد.

علم وجود انسان را به صورت افقی گسترش می‌دهد و ایمان به شکل عمودی بالا می‌برد.

علم طبیعت ساز است و ایمان انسان‌ساز.

هم علم به انسان نیرو می‌دهد هم ایمان؛ اما علم نیروی منفصل می‌دهد و ایمان نیروی متصل.

علم زیبائی است و ایمان هم زیبائی؛ علم زیبائی عقل است و ایمان زیبایی روح، علم زیبائی اندیشه است و ایمان زیبائی احساس.

هم علم به انسان امنیت می‌بخشد و هم ایمان؛ علم امنیت برونی می‌دهد و ایمان امنیت درونی، علم در مقابل هجوم بیماری‌ها، سیل‌ها، طوفان‌ها، زلزله‌ها ایمنی می‌دهد و ایمان در مقابل اضطراب‌ها، تنهایی‌ها، احساس بی‌پناهی‌ها، پوچ‌انگاری‌ها.

علم جهان را با انسان سازگار می‌کند و ایمان انسان را با خودش.»

sepideh alipour وب‌سایت

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *