منوی دسته بندی

من یک فرشته نیستم.

همونجور که نخود و لوبیاهای پخته شده رو تو آبکش میریختم و در حال آماده کردن سفارشِ افطاری بابا، آش رشته فردِ اعلی، بودم به تفاوت انسان‌ها ، فرشته ها و حیوانات فکر میکردم.

دیشب صحیفه سجادیه رو که باز کردم، دعای امام سجاد(ع) بر نگاهداران عرش و همه فرشتگان مقرب قسمتم شد؛ در بخشی از دعا نوشته:

پروردگارا! درود بر نگاهداران عرشت، فرشتگانی که مدام در تسبیح و ستایش تواند، بی آنکه سستی ورزند، و تقدیست میکنند، بی آنکه خسته وملول گردند و در پرستش تو در نمی مانند و آسایش و راحتی را بر کوشش و تلاش در طاعت و بندگی ات بر نمیگزینند و از عشق و شیدایی غفلت نمی ورزند.

اولش با خودم فکر کردم آخ که چقدر خوب، کاش من هم صبح تا شب می نشستم به عبادت درست مثل فرشته ها. اما بعد یادم اومد انسان بودن خیلی شیرین تره.

اصلا قاعده و قانونی که انسانیت برامون میذاره، زندگی رو جذاب میکنه.

امام علی و پیامبر اکرم یه حدیثی دارند که میگن: «روز خودتون رو به چهار وجه تقسیم کنید:۱- کار ۲- خانواده ۳- عبادت  4- خودتون»

این روزها وقتی برای استراحت گوشه ای می نشینم خیلی بهم می چسبه؛ دیگه مثل قبل نیستم که بگم:« دست بجنبون دختر، نشستنت برای چیه.» و خستگی بمونه تو تن. نه کار بچسبه بهم نه استراحت.

یکی از علتهایی که استراحت مطلق بهم مزه کرده ( البته که تایمش خیلی کمه) اینه که این چهار وجه رو تو زندگیم آوردم و بخودم مدام یادآوری میکنم که من یک انسانم، پس باید انسان طور زندگی کنم.

خدا از انسان چی میخواد؟

  1. عبادت و بندگی. انجام دادی سپیده ؟ بله. اوکی پس برو بقیه اش رو برای خودت باش
  2. کار . کارهای خونه رو سر و سامون دادی ؟ یه پولی در آوردی سپیده؟ بله. اوکی پس برو چیپس و ماستت رو خرچ خرچ بخور که نوش جونته.
  3. خانواده. به همسرت رسیدی ؟ به بچه ها ؟ نه یا بله؟ اگه نه که برو اول سراغ اونها بعد بیا و کتابت رو بخون.

و در آخر هم خلوت خودم رو دارم و هرجور که در لحظه پسندم باشه، میگذرونمش. اووم انسان بودن خیلی قشنگه.

اما فرشته ها چی ؟ دوست داشتم فرشته باشم؟ نه. چرا ؟ یه دلیل محکمش رو بگم که دهن بقیه دلیل ها رو ببنده ؟ بچه هام … اگر من یک فرشته بودم، چطور میتونستم مامان بشم؟! من مامان بودنم رو با همه سختی هاش با هیچی تو دنیا و آخرت عوض نمیکنم، هیچی یعنی هیچی . هیچیه هیچی.

رواست که همین جا، درست در همین لحظه سجده شکر به جا بیارم و بگم خدایا خداوندا ممنونتم که منو یک انسان آفریدی از جنس دختر و طعم مادری رو به من چشوندی.

گاهی انسان ها خوی حیوانی شون بولد میشه و گاهی خوی فرشته بودنشون.

چقدر خوب میشد که همگی به درک مناسبی از انسان بودن خودمون میرسیدیم و همونی می بودیم که باید باشیم.

این حرفها ادامه دارد …

sepideh alipour وب‌سایت

‫6 نظر

  • آفرین سپیده‌جان
    به موضوع قشنگی اشاره کردی
    انسان بودن خیلی مزیت ها داره به نسبت فرشته بودن
    مثلا میتونیم بعد گناه توبه کنیم
    اینم خودش خیلی قشنگه

  • انسان بودن مزیتای زیادی داره. همون‌طور که زهرا بودن خیلی مزیت داره. اهمیت زهره بودن رو واست گفتم. ولی اهمیت زهرا بودن رو نه😌🤣🌸🦋🌱❤

  • آرامش گفت:

    چه حدیث جذابی یاد گرفتم ازت، گاهی توی زندگی‌هامون می‌چسبیم به یه وجه و بقیه‌ی وجوه رو به راحتی کنار می‌ذاریم، اگه بشه و بتونیم به همه‌ی وجوه بپردازیم اونوقته که درست زندگی کردیم!🌱

    • sepideh alipour گفت:

      میدونی حس میکنم اکثر انسانها بیشتر دوست دارن فریب بخورند و گمراهی براشون لذت بخش تره. امیدوارم که یه راه برای همه بنده های خدا باز بشه و اونم راه درست زندگی کردن باشه.🙂

  • دیدگاهتان را بنویسید

    نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *