فارسی بخوانیم یا عربی؟ اصل فهم است یا روخوانی؟
یکی از دلایلی که خیلی کم سراغ دعا، قرآن و زیارتخوانی میرفتم این بود که فکر میکردم الا و بلا باید عربی خوانده بشوند و من هم که از عربی چیز دندانگیری متوجه نمیشدم پس متعاقبن هیچ لذت و درکی از خواندنشان نداشتم.
گاهی به اجبار برای اینکه سنت شبهای قدر را به جا بیاورم، تند و تند جوشن کبیر را روخوانی میکردم و یک دور سوره عنکبوت و یاسین را میخواندم و تمام.
تمام که میشد هیچ حس خوبی نداشتم، فقط سنگینی باری که با نخواندشان ممکن بود حمل کنم را بر زمین میگذاشتم.
مدتهای زیادی گذشت تا توانستم به خودم بقبولانم که فارسیشان را بخوان. آن روز که بطور جدی قرآن خواندن را شروع کرده بودم، با خودم عهد کردم تنها دو صفحه و تنها بخش ترجمه را نگاه کنم. آن مقدار کم و آن شیوه جدید راه بزرگی را پیش روی من باز کرد.
با خودم فکر میکنم اگر همین روش و منسک را معلم های دوران ابتدایی و راهنمایی جلوی پایم گذاشته بودند، من چقدر جلوتر بودم؟! چه پرده ها که زودتر برایم کنار زده میشد.
حالا اما، طعم خواندن دعا و زیارت و قرآن برایم از زمین تا آسمان فرق میکند. نمیتوانم شیرینی صوت قرآنی را انکار کنم، اما این که خودم را اول به فارسی متن سوق میدهم برایم ارمغانهای بسیاری داشته است.
علاوه بر سورههای قرآنی، شیرینی دعای عهد، دعای کمیل، زیارت عاشورا، زیارت امینالله، دعای نور و… را با فارسیخوانی تجربه کردهام و امیدوارم این سیر ادامه داشته باشد و روزی برسد که آنها را با زبان اصلیشان بفهمم.
دعای نور رو که توی اون پستت معرفی کرده بودی با صدای علی فانی گوش دادم. نمیدونی چقدر برایم لذت بخش بود. از دیروز تا حالا بیست بار گوش دادم ولی فقط دو خط اولش رو حفظ کردم. واقعان حس و حال خوبی داشت. ممنونم به خاطر پستهای خوبت
چقدر خوشحال شدم با دیدن این پیام.
شما چقدر مهربونی که تنهام نذاشتی و اومدی تو یه پست دیگه گفتی که نوشتنم بی تاثیر نیست.
اشکی شدم با خوندن این پیام.
دقیقن من هم با صدای ایشون گوش میدم؛ واقعن لذت بخشه.
💖