سپیده، اسم قشنگِ من
- سپیده سپیده خوبی ؟
چقدر اسمم رو دوست دارم. همیشه شنیدنش بهم آرامش میداد و باعث میشد اعتمادبنفس بگیرم. میدونم حسِ همه با اسمهاشون اینجوری نیست و خیلی هستند که با اسمشون راحت نیستند. و این شاید از شانسِ من بود که با اسمم، با قیافهم، با قد و هیکلم، با دماغم، با همهچیزم حالم خوبه. خودمو دوست دارم. حتی با شکمی که بعد از زایمان یه نموره زد بیرون و دیگه برنگشت به حالتِ سابقش.
گفتم : خوبم.
سقف اتاق تغییر کرده بود. چراغی که بالا سرم بود دیگه نبود. چراغ کو؟ روم یه ملافه کلفت بود.دست و پاهام بسته نبود. انگشتهام رو آروم تکون دادم. خشکِ خشک شده بودند. اشکم اومد، اشک نه. هق هق گریهم گرفت.
اومدن بالا سرم. رو صورتم ماسک اکسیژن بود. پرسیدن: درد داری؟
هیچ دردی نداشتم. هیچ حسی نداشتم. پرسیدن: چرا گریه میکنی؟
جوابی نداشتم که بهشون بگم.احتمالا اگه بهشون میگفتم:« ممنونم که منو به دنیا برگردوندید» میخندیدند.
ولی حقیقت همین بود. از اینکه دوباره قرار بود زندگی کنم خوشحال بودم.
چیزی از یکساعت بیهوشی بخاطر نداشتم، هیچی. این خیلی آزارم داد و با اینکه ولع خواب داشتم و گیج بودم، سعی داشتم چشمهام رو تا میتونم باز نگه دارم. که ببینم دور و اطرافم چی میگذره. که دارن چی به سرم میارن. در عین بیحالی حواس جمعِ حواس جمع بودم.
یه روزی که دور نیست، از راه میرسه که هرچقدر صدام بزنن: «سپیده، سپیده». توانِ گفتن اینو ندارم که بگم:« جانم، بله؟» دیگه هیچ جونی برام نیست که انگشتهامو تکون بدم.چشمهام رو باز کنم. حواسم رو جمع کنم و بخوام درست کنم هرگندی که کاشتمو و … .
دکتربهم گفت:« بیهوشی مثه خواب میمونه. هیچی متوجه نمیشی از زمانی که برات گذشت»
اما بیهوشی مثه خواب نبود. مثه مرگ بود. هیچی از تکون جسمم، از جابجاییم متوجه نشده بودم، ه ی چ ی.
و من دیروز یک ساعت مُردم؛ البته تا باشه از این مرگها که فرصت جبران به آدم میده.😁
سپیدهی عزیز دوست خوشاسم من :)🌹
چقدر کیف میکنم از خوندنت
امیدوارم که:
تَنَت به نازِ طبیبان نیازمند مباد
وجود نازکت آزردهٔ گزند مباد
سلامتِ همه آفاق در سلامتِ توست
به هیچ عارضه شخصِ تو دردمند مباد
جمالِ صورت و معنی ز امنِ صحتِ توست
که ظاهرت دُژَم و باطنت نَژَند مباد
در این چمن چو درآید خزان به یغمایی
رهش به سروِ سهی قامتِ بلند مباد
در آن بساط که حُسن تو جلوه آغازد
مجالِ طعنهٔ بدبین و بدپسند مباد
هر آن که رویِ چو ماهت به چشمِ بد بیند
بر آتشِ تو به جز جانِ او سپند مباد
شفا ز گفتهٔ شِکَّرفِشانِ حافظ جوی
که حاجتت به عِلاجِ گلاب و قند مباد
دوست خوبم💚🌺 عزیزم مرسی چه شعر قشنگی.
سپیده خوبی؟ خوشحالم که بسلامت برگشتی.
و چه خوب که حست با خودت خوبه. من بچه که بودم دوست داشتم دریا باشم کویر باشم سحر باشم اما لیلا نباشم اخه شب هم شد اسم.
لیلا💚🌺 اسم تو از اون اسمهای جذاب و قشنگه که من دوستش دارم و وجه اشتراک تمام لیلاهایی که دیدم زیبایی چهرهشونه.
آره خوبِ خوبم. فکر نمیکردم انقدر راحت باشه. الکی انقدر میترسیدم ازش. همه چی خوب گذشت تا اینجا خداروشکر.
چقدر خوبه که اسم قشنگتون رو دوس دارین. منم سرسزارین پسرم از کمر بیهوش شدم. در عرض یک صدم ثانیه از نوک پام بی حسی شروع شد و به زیر گردنم رسید. از اون موقع فکر میکنم مرگ هم همینطوری به سراغم میاد بیصدا و آروم.
عهدیه عزیزم💚🌺
آره دقیقا خیلی یکهویی اتفاق افتاد. من بیهوشی از کمر رو تجربه ندارم. اما شنیدم سختتر از بیهوشی کامله.😕
خیلی خوبه که حس خوبی به خودت و اسمت داری
منم
خیلی خوبه. ممنونم🌺💚
چقدر خوب که اسمت رو دوست داری و اوقعا قشنگه. منم یه دوست دارم برا دوران دبیرستان تا الان البته باهاش در ارتباطم هم اسم تو. خودم یادمه تا چند سال پیش اسمم رو دوست نداشم. دلیلش رو هم زیاد نمیدونم. شاید حسی باشه بیشتر تا منطقی. اسمم رو بابام انتخاب کرده درصورتی که مامانم نرگس یا زینب دوست داشته. از تجربه متفاوت اسم دوست داشتن که بگذریم، منم یه بار سر یه عمل بیش از ۱۰سال پیش این بیهوشی و رفتن از دنیا رو برای مدتی تجربه کردم. امیدوارم همیشه سلامت باشی دوست من❤💕
واقعا جزو معدود آدمهاییم که خودمو کامل دوست دارم😅 اطرافیان معتقدن این خوددوست داشتن از اعتمادبنفس بالا میاد، درصورتیکه اینطوری نیست و من اعتمادبنفس ندارم. به هرحال هربار میپرسن سپیده اینجاتو اونجاتو فلان جاتو اینورتو اونورتو نمیخوای عملی کنی؟ کوفتی کنی؟ زهرماری کنی؟
و جواب همیشگی من بهشون: نه نه نه؛ من خودمو دوست دارم.
و جواب همیشگی اونها به من: وای تو که خدای اعتماد بنفسیاااا.
قربونت عزیزم. تن شما هم همیشه سلامت باشه و حال دلت خوب🌺💚
سلاااااااام سپیده جان
من بعد از یه غیبت صغرای طولانی دیگه دوباره ظهور کردم
اسمتم قشنگه
راستی به زهرا بالای زمانلو سلام منو برسون و بگو نمیتونم نظر بگذارم برای مطالبت ببین مشکل چیه
فعلا تلگرام ندارم
مرسی عه
سلام لیلاعزیزم.
افتخار دادی، خوشحالم کردی.
پیامت رو به زهرا بالای زمانلو رسوندم؛ اتفاقا پیام گذاشتن تو سایتش مشکل منم شده.
کاش زودتر درست کنه.
قربونت.