خدایا خیلی ما رو به حال خودمون واگذاشتی.نکن از این کارا با دلمون. ما که از خودتیم. تو دیگه چرا ؟
ما به این دنیا آمدهایم تا قیمت پیدا کنیم، نه اینکه به هر قیمتی زندگی کنیم.
تا حالا سعی کردم هر مطلبی که مینویسم بیطرفانه باشه و فکر کنم موفق هم بودم. اما الان میخوام یه مطلب طرفدارانه بنویسم؛ هرچند که باز هم باب میلم نیست. به هرحال گفتنش رو ضروری میدونم و از اونجایی هم که صلاح مملکت خویش خسروان دانند؛ اینجا هم سایت شخصی خودمه. پس دلیلی برای تو دل نگهداشتن این قضیه که یقینن ایمان دارم به حقه، نیست.
بازخورد های کم و بیشی تو این سایت مبنی بر اینکه «پوشش یک مساله شخصیه» گرفتم، در صورتی که حرفشون رو هیچ قبول نداشتم در جوابشون گفتم:«بله درسته.»
اما کجاش درسته؟ چرا همچین جوابی در جواب پیامشون دادم؟
دست بردن تو اصل خلقت درسته؟ چقدر ترسو و بزدلم من که این حرف رو زدم.
دیشب وقتی پسرها خوابیدن، دو لیوان شربت خنک پرتقال درست کردم و رفتیم بالکن. هوا خیلی خنک و ملس بود و سکوتِ بعد از بارون، پخش شده بود تو کوچه و حسابی دلبرونهاش کرده بود که یه پراید سفید با وضع رانندگی خیلی وحشتناکی تو کوچه ویراژ داد و جلوی ساختمان روبروییِ ما پارک کرد و با صدای بلند خانمش رو صدا زد. کمی بعد در خونه همسایه روبرویی باز شد و خانمی بزککرده با تاپ و شلوارک اومد بیرون. یه کم قر و فر اومد برای آقاشون و یه بسته ازش گرفت و رفت تو.
اشتباه نکنید، ما زوم نشدیم روشون. با یه نظر گذری بدون اینکه منظوری داشته باشیم این رو دیدیم. همسرم بلافاصله رفت تو. غم گرفت دلمو و خنکای شربت تو گلوم ماسید. چرا ؟
دوست دارم که بپوشی رخ همچون قمرت تا چو خورشید نبینند به هر بام و درت – غزلیات سعدی
درسته؛ دقیقن برای قر و فر و روی بزک کرده اون خانم تو یه مکان عمومی دلم گرفت که اگه این صحنه رو تو خارج از ایران میدیدم، انقدر غصهمند نمیشدم.
من آرزومه که پوشش یه امر شخصی باشه، اما حقیقت اینه که نیست.
پوشش شما، به من و ما و همه ربط داره؛ همونجور که تو کرونا رعایت بهداشت شما به من و ما و همه ربط داشت.
نمیفهمم و نمیدونم چرا اصرار داریم که آزادی رو تو بیحجابی ببینیم؟ تو شرابخواری؟ تو حرام خواری؟ تو هر کاری که خدا گفته نه.
💥من بنده پاک و مبرای خدا نیستم؛ انقدر گناه کردم و سرم به سنگ خورده که حالا به خودم جرات میدم حرفهام رو قاطعانه بزنم. من سبک و سنگین کردم و فکر کردم و راهمو پیدا کردم. اگه روزی کج رفتم از دین نبینید، از نادانی من ببینید.
چهارچوب، اُمُل و انسان سگنما
مگه آدمها تو چهارچوب رشد نمیکنند؟ چهار چوب زنانگی در زن بودنه؛ چهارچوب مردانگی هم در مرد بودن.
خیلی سخت نیست؛ ما قاطیشون کردیم باهم.
میترسم از روزی که اینجا هم انسان سگنما ببینم و همجنس گرایی رواج پیدا کنه و … . میبینم روزی رو که به عدهای از انسانها، برای مخالفت با ایندست مسائل برچسب امل زده بشه.
جمهوری اسلامی ایران ازت گله دارم که نتونستی دین خدا رو درست به مردم بشناسونی که با هر باد خوشی، راحت به همون سمت برن و تمام. شما که شروعش کرده بودید کاش درست ادامش میدادید.
حالا باید صبر کرد، خیلی صبر. راستی با این سرعتِ فساد و بیفکری، ممکنه روزی برسه که آدمها به خودشون بیان؟
دلم تا قبلِ این به مردم خوش بود؛ اما دیگه نیست. با خودم میگفتم مردم خیلی عاقلتر از این حرفان که خلقت رو با کار نادرست یه انسان به ظاهر درست، زیر سوال ببرند.
باور کنید که اختلاس، دزدی، بی حجابی، حرامخواری، تهمت زدن، بی احترامی، رعایت نکردن بهداشت و انتقال ویروس و … همگی یه وجه مشترک دارند، و اون اینه : «ما به هم مربوطیم، خیلی مربوطـ» و هیچ چیز، شخصی نیست جز در حریم شخصی خودمون.
یه حرفِ درِ گوشی با خدا:
میدونم اینروزها ابلیس نیشش تا بناگوش بازه و از قضا قراره بیشتر از اینها هم بخنده؛
اما من که نمردم، همچین گوشش رو بپیچونم و لب و دهنش رو زخمی و زیلی کنم که بره رد کارش. مراقبم باش خدا که پشتم فقط به خودت گرمه. راه کج رو از جلوی چشمهام بردار.
سپیده جون میدونی چه اتفاقی افتاده. اینه که ما هویتمون رو فراموش کردیم. تاریخ نمیخونیم. تحقیق نمیکنیم. خودمون رو سپردیم دست رسانه ها.
ادای روشنفکری درمیاریم و همه چی رو میندازیم تقصیر این حزب و اون حزب در حالی که تک تک مون برای بی سوادیمون مسئولیم برای بیسوادی که خانمان سوزه و باعث میشه همه چی رو با هم قاطی کنیم مسئولیم.
وقتی یکی میگه مشکل از دینمونه بهش میگم چرا فکر نمیکی که از دینداریمونه اصلن چقدر از دین میدونی که راحت دین رو مقصر میدونی.
سپیده اینجا خیلی ها همه چیز رو با هم قاطی کردن و با خودشون هم لج کردن.
با تک تک جملاتت موافقم. همینه که میگی. 😓
و البته که حزب خدا پیروزه و توی این مدت بهمون ثابت شد که اینها پشتشون به هیچی گرمه و فقط حضور خودشون رو میخوان الکی به رخ بکشن،
این همون وعدهی خداست، آخرالزمانه و داریم غربال میشیم و ناخالصیهامون جدا میشن، همین :))
ولی سپیده تعدادشون قلیله، بخدا قلیله، راهپیماییهای عظیم این مدت بهمون ثابت کرد که کسانی که مخالف بیبندوباریاند چقدررررر غالب هستن
بیتعهدی مسئولین هم که دیگه بمااااند…
آرامش پس چرا من زیاد میبینمشون؟ 😢
جمعه هفته پیش پارک رفته بودیم، جز من و مامانم و یه خانمِ غریبه هیچکسی حجاب نداشت.😥
من طرفدار حجاب اختیاری بودم؛ مخالف گشت ارشاد بودم؛ اما الان میفهمم که بودن هر چیزی حکمتی داشته.
واقعن دلم با دیدن آدمهای تو خیابون میگیره؛ اگه روسری رو به اختیار برمیداشتن انقدر غصهام نمیشد. اما دارم میبینم خیلیها برای مد برداشتن، برای عقب نیفتادن.