منوی دسته بندی

جمله‌ای که تکیه‌گاهمه :« خدا بامنه»

بذارید ببارم مثه ابر بهار

بچه‌ها که مشغول بازی می‌شن، قائمکی کنترل تلویزیون رو برمیدارم و مراسم تشییع رئیسی شهید رو از تلویزیون می‌بینم.

دلم پرواز می‌کنه تا بیرجند، میون مردمی که امروز میزبان رئیس‌جمهورشون هستند! به خودم تلقین میکنم که تو سهم خودت رو از تشییع انجام دادی؛ آروم باش، آروووم! اما دل، این حرفها حالیش نیست که. درک دل کجا و فهم عقل کجا؟! این عقلِ بی‌منطق سعی داره سرم رو شیره بماله؛ اما اینبار دل هوشیارتر از این حرفها شده. شده یه عاشق پر منطق که میشه بهش اعتماد کامل کرد.

صدای حجت اشرف‌زاده که از تلویزیون پخش میشه ، قلب عاشقم تو خودش جمع میشه و دیگه نمیتونم جلوی اشکهام رو بگیرم.

باران ببارد میروی باران نبارد میروی این بغض بی صاحب چرا از تو ندارد پیروی
بی من شدی راهی چرا از من نمیخواهی چرا کاری کنم پیدا کند پایان خوش این ماجرا

بچه‌ها! بچه‌ها اشکهام رو نبینید. نبینید که اونوقت من نمی‌تونم سوال‌های توی ذهنتون رو جواب بدم!

  • مامان مگه نمیگی شهید میره بهشت؟ پس چرا ناراحتی
  • مامان مگه نمیگی شهید زنده‌اس؟ پس چرا ناراحتی
  • مامان مگه نمیگی مرگ حقه؟ پس چرا ناراحتی

پسرهای قشنگم! مامان اینروزا خیلی غم داره. خواهش میکنم بذارید عزاداریم رو کنم! بذارید تو آغوش خودم هرچقدر که دلم میخواد اشک بریزم! بذارید ببارم مثه ابر بهار.
تلویزیون رو خاموش می‌کنم؛ دیدن مراسم تشییع از قابِ تلویزیون و نبودنم تو جمع آدمهای حاضر، داغ مضاعفی میشه رو تک تک سلولهای بدنم! با خودم میگم کاش امروز میشد میرفتم شهرری! برای تشییع شهید امیرعبداللهیان. تا این قلبِ ناآروم با دیدن آدمهایی از جنس خودم آروم بگیره! آخ که مثه همیشه چقدر نیاز دارم به یه پای همیشگی رفتن ! یه پای هم عقیده و همسایه دیوار به دیوار. تا تقی به توقی بخوره چادرهامون رو سرمون کنیم. دست بچه‌هامون رو بگیریم و بریم. بدون بهانه‌تراشی و آخ نمیشه و وای نمیشه!

تقویم احساس سپیده

این روزها اکثر گروه‌ها و کانال‌هایی که دارم رو مرتب چک می‌کنم. آخه شنیدن حرف آدم‌هایی از جنس خودم، مرهم میشه برای قلبِ عزادارم. یکی از پیام‌هایی که بهم میگه دیگه واقعا خیلی خیلی جدی باید به فکر تقویم شخصی خودت باشی این پیامه!

«توجه توجه
امشب،
که شب اول قبر رئيس جمهور شهید،
آیت الله رئیسی هست
هم شب جمعه است
وهم شب ۱۵ ذیقعده
☘☘☘☘☘☘☘
طبق تقویم
فردا شب،
شب۱۵ماه ذیقعده است.
در مفاتیح الجنان در موردش نوشته شده است:
شب مبارکی است.
خداوند نظر رحمت بربندگان مومن خود و کسی که در این شب به طاعت حق تعالی مشغول باشد، می افکند.
و کسی که در این شب به طاعت حق تعالی مشغول باشد برای او اجر صد نفر سائح(یعنی شخص روزه دار ملازم مسجد که خدا را طرفه العینی معصیت نکرده باشد) دارد.
🍀پس این شب را مغتنم شمار و خود را به طاعت و عبادت و نماز و طلب حاجات از خدا کن.
همانا روایت شده که هرکس سوال کند در این شب حاجتی از خداتعالی،
به او عطا خواهد شد.»

تو تقویم باید احساس جاری باشه! چیزی که هیچ تقویمی تو بازار نداره و البته موردی که نیازِ منه.

وقتی که مناسبتهای مهم زندگیم با احساسات ویژه خودم ثبت شه؛ حالم بهتر میشه چراکه احساس که در جریان باشه، روح میتونه تا زمانی که در بندِ جسم هست، شادتر به زندگیش ادامه بده.

چه بُردی قشنگتر از این برای آدمی و چه باختی وحشتناک‌تر از این برای ابلیس؟! شاد بودن روح در هرحالی، حتی در حین عزا و غصه.

sepideh alipour وب‌سایت

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *