استفاده از موبایل و اینترنت راه و رسم داره جونم!
دیروز و امروز حفظِ قرآنم حسابی خوب پیش رفت.تمرکز خوبی داشتم. بیشک یکی از عمده دلیلهایش حذف شبکههای مجازی از موبایلم است؛ البته جز ایتا، تا بتوانم با معلم قرآنم در ارتباط باشم.
متاسفانه من دائم الآنلاین بودم و هنگام انجام کارهای خانه و مادری به موبایل سر میزدم و خردخرد از آن تغذیه میکردم.
حتی گاهی باوجود نداشتن پیام، صفحه تمام پیامرسانهای نصب در موبایلم را بیهوده رفرش میزدم. تا به خیالِ خودم از بارفکری و خستگی خود بکاهم؛ غافل از اینکه با اینکار در حال خریدِ بارِفکری مازادی برای خودم هستم.
💥من خلوت میخواهم. خلوتی برای تفکر و بودن با خود. موبایلی که روزی داشتنش آرزویم بود، قاتل تمامِ خلوتهای شیرینی شد که من با خودم داشتم؛ گاهی شدیدا میخواهم که نباشد.
بعد از ازدواج محمدرضا گلزار، اخبارهای عجیبی به گوشم میرسید. ابتدای امر فکر میکردم که شوخیِ یک عده کاربراست تا آنکه آنقدر ایندست شوخیها زیاد شدند که به باورِ واقعی بودنِ تمامِ این خودکشیها، ضجهها، گریههاو … رسیدم. امروز کلیپی متفاوت دیدم که برای یکی دوسال اخیر است. حرفهایی که در این کلیپ زده شد شاید بیشتر از تمام عکس گریه و خودکشی ها قلبم را به درد آورد:
https://www.aparat.com/v/j5sQ7
یک مصاحبهگر از یک عده نوجوان عشق گلزار، پرسشهای عجیبی میکند.
- دنیای بدون گلزار برایت چگونه است؟
دخترنوجوان بغض میکند و میگوید: «من نباشم و او باشد؟» و بعد بغضش به گریه بدل میشود.
- موفقیت خودت را میخواهی یا گلزار را؟
پسرنوجوان، بی لحظهای مکث میگوید:« قطعا گلزار».
گلزارِ لعنتی، چه کردهای تو که دلِ این نوجوانان را اینگونه به بازی گرفتهای؟
اسطورهای که اعتمادبنفس را از همراهانش بگیرد، به هیچ هم نمیارزد. تن و بدنم از دیدنِ این کلیپ بسیار لرزید. به چندسال بعد سفر کردم، وقتی که من هم مادرِ یک نوجوان هستم.
💥اسطورههای فرزند من چه کسانی خواهند شد؟
یادم بماند تا خودم استفاده از موبایل را یادنگرفتهام، آن را از دسترس فرزندانم دور نگه دارم تا مباد روزی را ببینم که شاخی مجازی، که ارزشش یک تارِ موی گندیده فرزندانم نیست، اسطورهی دلبندانم شود.
اون کلیپ دنیای بدون گلزار که خیلی سوژه شده بود.چقدر مسخرشون کردن😂
میگن تیویپلاس از گلزار پول میگیره تا این برنامههای آبکی رو واسش بسازه.
اسطوره داشتن خوبه ولی نه به شرط نابودی روح و روان.
سوژه دو سال پیش رو من تازه این هفته دیدم.😂 اسطورهای که روح و روان رو نابود کنه به درد لای جرز هم نمیخوره. 😣
من این کلیپ رو ندیده بودم وای من برعکس تو فقط خندیدم. فقط نفهمیدم آقا رضا چه توصیههایی داره چه رهنمونهایی داره که الگوی بچهها شده.
و اون یکی که میگه خدایی نکرده اگر سوپر استار در دنیا نباشد خیلی با مزه بود
سپیده باید خیلی خیلی با بچهها حرف بزنیم. یه مدتی سرنا امینی رو دخترم خیلی خوشش می اومد مرتب دنبالش می کرد. من نشستم باهاش در چند مرحله حرف زدم تا بالاخره فهمید که نباید سوپر استارش بشه و تعصبش نسبت به اون کم شد.
آره منم خندیدم ولی ناراحتیم باعث خندهم شد. خیلی برام عجیب بود. خیلی واقعا.
عزیزم چقد خوب که تجربه موفقی داشتی. 💕 بچهها تا وقتی کوچیکن دلهاشون پاکه و مامانشون، خداشونه. گاهی این خدا کوتاهی میکنه در قبال بندهاش و اونجوری که باید زمینه رو فراهم نمیکنه.
دیروز تو مطب، وقتی منتظر بودم نوبتم بشه یه خانمی سفره دلش رو باز کرد پیشم. خانم موجهی بود. از دست پسرش شاکی بود. اول فکر کردم بچهاس، بعد فهمیدم بیست سالشه. میگفت روزی چندبار قبله مون رو عوض میکنه. من و باباش عاصی شدیم از دستش.
برای خانمه غصهم گرفت؛ اینکه چرا باید بازیچه دست بچهش بشه. حتی میگفت ۱۶ سالش که شده بود میگفت الا و بلا من زن میخوام. بابام رو راضی کن بریم دختره رو بگیریم.
تازه داشت حرف به جاهای قشنگش میرسید که نوبتم شد و مجبور شدم برم داخل.
حالا از دیروز ذهنم قفل شده رو بقیه ماجرای ازدواج اون پسره. و دارم فکر میکنم که اون خانم در مادری کم گذاشته یا … هیچی … من همه چیز رو تقصیر مامانها میدونم. آخه مامانها خیلی قدرتمندن. اونها میتونن دنیا رو با بچههاشون بهشت کنن اگر که بخوان. حتی اگر پسرهای منم بد بشن؛ همه چیز رو گردن خودم میبینم لیلا.
و حالا هم تقصیر رو گردنِ مامانهای این دختر پسرای نوجوان توی کلیپ میدونم که بچههاشون رو اینجوری رها کردند. اونها که سنی ندارن. نباید رها میشدن اینجوری. گناه دارن خیلی.