منوی دسته بندی

زنجیره ساز محبت باشیم.

صبح، قبل اینکه بچه‌ها بیدار بشن، پست امروز رو آماده کرده بودم؛ اما فرستادمش پیش‌نویس تا غروب راجع بهش مجدد فکر کنم.

الان که اومدم منتشر کنم دیدم حرفِ جدید و مهمتری برای گفتن دارم؛ پس حرفِ مهمتر رو اول میگم و اون بمونه برای بعد.

پسرها که بیدار شدن، آماده‌شون کردم و منتظر پدر شدیم تا برای چکاپ مجدد بریم دکتر تغذیه؛ یکی برای اضافه وزن و دیگری برای کمبود وزن.

سالِ گذشته بود که بعد از یک دوره بیماری ویروسی، بعلت برخورد نامناسب یک عدد دکتر اطفال، تفاوت هیکلِ عجیب طفل و طفلک که از قضا زاده‎ی یک نفر بودند(😂) فکر و خیالم رو حسابی درگیر کرد و من شروع به خودخوری کردم که کجا برای طفلک کم گذاشتم و ازش غافل شدم که اینجوری شده؛ و این چنین من با خانم دکتری از جنس انسان، آشنا شدم که با مهر و ادبشون من رو حسابی غافلگیر کرد:

🌺 وقتی که غمزده و ماتمیده رفتیم مطبش و برامون از جاش بلند شد.
🌺وقتی که با پسرها جوری خوش‌صحبتی کرد که یک فرد غریبه باید.(خیلی خیلی خیلی برام باارزشه این رفتار)
🌺وقتی که به یه مامان غصه‌دار، دلگرمی قرص و محکمی داد و همم‌صنفای خودش رو که مادری منو زیرسوال برده بودند، توبیخ کرد. ( اهم فی الاهم برای من بعد از گزینه ۲، یعنی برخورد درست با بچه‌ها)

🌺وقت گذاری کافی و حتی بیش‌از اندازه برای هر بیمار.
🌺وقتی که موقع خداحافظی دوباره برامون از جاش بلند شد؛ اونهم نه تو مطب شخصی، بلکه در اتاقش در بیمارستان و شلوغی اونجا. ( خیلی برام عجیب بود، خیلی خیلی خیلی)

و این رفتار امروز بعد از یک سال مراجعه، دوباره هم تکرار شد و این یعنی ایشون به این اصول پایبند هستند تحت هر شرایطی.

غروب باید میرفتم و تکه آخرِ ست لباس جشنی که دعوتیم رو می‌خریدم؛ یک عدد روسری خوشگل و شیک.

دیگه فکر کنم همه‌مون واقفیم که فروشنده‌ها بشدت ‌بی‌اعصابن و آدم هیچ رغبتی نمیکنه بره ازشون جنس بخره. یه جورایی انگار پول‌زده‌ان. محض رضای کسبِ پول هم سعی نمی‌کنن خوش‌برخورد باشن. ولی تک‌وتوک میون این آدمهای بدبرخورد آدمهای خوش‌برخوردی هم رویت میشه که خرید حتی اگر جنس بنجولی هم باشه، باز به دلت میشینه؛ دیگه جنس مرغوب نصیبت شه که نورعلی نور.

امروز خرید روسریم رو از اولین مغازه روسری فروشی که پام رو داخلش گذاشتم انجام دادم، بعد از بهم ریختن کل مغازه‌ش.

شرط هم گذاشتم که اگر به لباسم نیومد، برای تعویض برمیگردم و ایشون هم کارت مغازه‌ش رو داد و گفت که اوکیه و حتمن اگر خواستم تعویضش کنم بهش زنگ بزنم که روسری رو برام نگه داره. ( همین حرف به ظاهر ساده، چقدر حال آدمو میتونه خوش کنه آخه)

جالب برام اینجا بود که حاجی که هیچ جنسی رو بی‌تخفیف نمی‌گرفت، بدلیل برخورد فوق‌العاده خوب فروشنده هیچ چونه تخفیفی‌ای نزد.

رفت و خرید و برگشت به منزل در عرض نیم‌ساعت به آسونی انجام شد و نتیجه ست لباس و روسری رضایت بخش و عالی شد.

و حالا حرفِ مهم من چیه؟ تاثیرگذاری خوب.

با خودم فکر کردم چرا مثه خانم دکتر وقتی میتونم تاثیر خوب بذارم اینکار رو نکنم؟( قطعن وظیفه خانم دکتر نبود که برای هر مراجعه کننده‌ش از روی صندلیش بلند بشه؛ این از احترام و انسانیتشه) پس اگر من هم بدون اینکه وظیفه‌م باشه از یک نفر تشکر کنم، چه اتفاقی میفته؟

بله؛ بذر محبت و دوستی پخش میشه.

پس شماره موبایل فروشنده روسری رو از کارتش برداشتم و براش نوشتم: «روسری با لباسم خیلی خوب ست شد. ممنونم.💖»

sepideh alipour وب‌سایت

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *