منوی دسته بندی

به نام نوری که مرا تا ابد مسلمان نگاه خواهد داشت💙

نقشه سایت

مخاطبِ نامه: مامانم

برسد به دست مادرم، مادرِ آسمانی‌ام برسد به دست مادری که ۳۳سال و ۱۰ ماه و ۱۸ روز بعد از تولدم، او را یافتم و دلِ رهایی از اور را…

مشاهده بیشتر

مقرب بودنِ من، یه افسانه‌س

✔ دینِ من، دین خوبیهاست. اما خوبی که بی‌سختی نمی‌شه. اصلا نافِ خوبی رو با سختی بریدن. هرکسی که می‌خواد خوب باشه باید سختی بکشه. یکسالی هست که درگیر یه…

مشاهده بیشتر

پریشونم! درمانم چیست؟

ذهنم باهام همراهی نمیکنه. باید بشینم سر حفظ قرآنم. برای همیار قرآنیم برنامه جدیدمو فرستادم. ساعت چهار عصر رو رد کرده و من هنوز کاری نکردم. نه اینکه ننشسته باشم…

مشاهده بیشتر

روایت پنج ماجرا

ماجرای اول ✍🏻گاهی وقتها مامانها زورشون می‌چربه، کاری رو انجام میدن یا چیزی رو واسه بچه‌شون میخرن که سلیقه بچه نیست و بچه چاره‌‌ای جز قبول کردنش نداره. 🤭😏 اینجور…

مشاهده بیشتر

روزی که مادر شدم

✍اومدیم بستنی بخوریم، یه جای دور، تا شب تولدش به ماشین‌گردی تو شب بگذره.اما قبلش باید نماز میخوندیم. الله اکبر اذان مغرب رو که گفتند، یه مسجد بین خونمون و…

مشاهده بیشتر

وقتی که به جواب چراها میرسیم

رنگ خُلفِ وعده‌هام عوض شده. مثلا قبلا یک تصمیمی میگرفتم، چند روز انجام میدادم و دیگه میرفت تاااا ابد. اما اینروزها اگه خُلفِ وعده کنم که میکنم، نمیره تا ابد؛…

مشاهده بیشتر

ما یک خانواده ایم

نسخه‌پیچی ممنوع! نوشتن بقیه مکالمه، از اعصابم خارجه. بحث با یه مامان از دماغ فیل افتاده بود که فکر میکرد صلاح پسرمو بهتر میدونه! میدونستم قرار بهش سخت بگذره اما…

مشاهده بیشتر

جلب توجه

✍ بعد از دو ماه سحرخیزی و عادت به بیداری بین‌الطلوعین خیلی غم بزرگی بود، خواب موندن نماز صبح. بشدت با رسیدن فصل پاییز خوابالود شده بودم. اما اینجوری که…

مشاهده بیشتر