میگه: «مامان چرا رفته تو سطل آشغال، چندشش نشد؟ اَه، حالم بهم خورد» بچه در آستانه شش سالگیه؛ چی میشه بهش گفت؟عکس رو دیده براش سوال شده خب.چی گفتم بهش؟گفتم:«نمیدونم…
گاهی نامهای مینویسم به خدا و شاید امام زمان(عج) و منجیان و یارانی دیگر. برای خواندن نامههایم، میتوانید به این بخش مراجعه نمائید.🌺 اینجا میتوانید بخوانید:
نامه هایی به قلم سپیده
زندگی هر شخصی، چون اثرانگشت او خاص و یکتاست. اینجا از یکتایی زندگی من میخوانید در تمام نقشهایی که در آن به عنوان یک انسان زیست میکنم.🌺 اینجا میتوانید بخوانید:
زندگی یه خانم مسلمون
گاهی در نقش یک خانمِ نویسنده، داستانهایی را از دل واقعیت و خیال رقم میزنم. این بخش خانه داستانهای من است.🌺 اینجا میتوانید بخوانید:
منِ نویسنده
منجیان زمین را بنا نهادم، تا به برکت وجودش یک عادت را در خودم نهانیده کنم؛ عادت خواندن نهجالبلاغه و صحیفه سجادیه.
یک بخش دیگر هم دارد، اختصاص دادهام به کتابهایی که برایم مفید بودهاند و نشانی درستی از مسیری که میخواهم بروم، در اختیارم قرار دادهاند.🌺 اینجا میتوانید بخوانید:
منجیان زمین
میخواهم همسایه همیشگی قرآن شوم. برای همین حفظش را شروع کردهام. نکاتی از حفظ صحیح و روشهایی که میآموزم و تجربه میکنم را اینجا در اختیار همسایههایم میگذارم.🌺 اینجا میتوانید بخوانید:
همسایه قرآن
معجزه را باید به زندگی وارد کرد؛ و قرآن معجزه عصرها و دورههاست. با این معجزه عاشقی میکنم. با او به گپ و گفت دوستاننه مینشینم و حظش را میبرم. اگر مایل بودی در این حظ با من شریک شوی در این بخش منتظرت هستم.🌺 اینجا میتوانید بخوانید:
عاشقی با قرآن
به شوقِ او، یعنی برای بودن با او، ترس از حرف زدن را کنار خواهم گذاشت. میگویم تاروزیکه شبیه نوشتههایم یک مبارز واقعی شوم؛ میگویم تا دلش به رحم بیاید و با ظهورش در این تاریکی، ارمغان زندگی دنیاییمان شود.🌺 اینجا میتوانید بخوانید: به شوق او
میگه: «مامان چرا رفته تو سطل آشغال، چندشش نشد؟ اَه، حالم بهم خورد» بچه در آستانه شش سالگیه؛ چی میشه بهش گفت؟عکس رو دیده براش سوال شده خب.چی گفتم بهش؟گفتم:«نمیدونم…
یهنفر یه آهنگی مثلاااا انقلابی، شورشی حالا هرچی خونده که خیلی مضحکه… از اولش خندهم گرفت، تهش قهقهه زدم از اینهمه حماقت.اونجا که یه صدا پخش میشه:« منو از این…
اگر مادرشوهرم، زخمش را با نیشتری که تازه از دکان چاقوفروشی خریده بود، به قلبم میزد، قلبم با قدرت بیشتری از حالا که با زخمِزبانش جانی برایم نگذاشته است، می…
چشم شورش آهن را هم کج میکرد. آشنا و فامیل با او قطع رابطه کرده بودند. چارهای نبود چراکه او برخلاف دلِ رئوفش، ناخواسته با یک نگاه، نیشتری زهرآلود بدانها…
✨ قبل اینکه حفظ رو شروع کنم، یکی دو دقیقه با معجزه آسمونی، کتاب راهنمای زندگی و حق، با قرآن خلوت میکنم. توی دستهام میگیرم و دور تا دور جلدش…
💥اگه یه روز ساعت طلایی حفظمون گذشت و نشد که پای حفظ بشینیم، چهکنیم؟ ✍️ یه نفس عمیق میکشیم و میگیم:« … دوست دارما خیلی زیاد»بجای … اسم خودمون رو…
به نام الله که رحمان است و رحیم همانا کسانی که ایمان آوردند، چه یهودی باشند! چه مسیحی! و چه پیروان یحیی! هرکسی که ایمان بیاورد به خدا و روز…
خب دیگه نوبتی هم باشه، نوبت اصل کاریه یعنی حفظ. من برای حفظ چیکار میکنم؟ 1- وضو میگیرم. 2- قرآنم رو توی دستم میگیرم و دو دقیقه نگاهش میکنم تا…
خب دیگه نوبتی هم باشه، نوبت اصل کاریه یعنی حفظ. من برای حفظ چیکار میکنم؟ 1- وضو میگیرم. 2- قرآنم رو توی دستم میگیرم و دو دقیقه نگاهش میکنم تا…
بعضی چیزها انقدر برامون روتین شده که حتی نمیتونیم درک کنیم این یک نعمته. اولین نعمتِ روتینی که باهاش آشنا شدم برمیگرده به سال 95. عروسِ چندماهه سال 95 بود…
تو پست قبلی کامل توضیح دادم که چجوری ذهنم رو در طی 5 شب برای حفظ صفحه آماده میکنم و تو این پست قرار هست بگم دومین قدمی که برای…
مکان حفظ مکانی که برای حفظ انتخاب میکنیم باید آرام باشه. شلوغ نباشه. وسایلها همه سرجاهاشون مرتب و منظم چیده شده باشند. نور کافی داشته باشه. گرم نباشه. جریان هوا…