معجزه پیشدبستانی رفتن و زندهشدن حس مادری
بارداری دوم برخلاف بارداری اول، کمی سخت گذشت. روزهای بعد زایمان سختی هم به نسبت قبلی گذراندم. حتی روزهای پسا نوزادی خوشی هم نداشتم. حسی که به فرزند دوم داشتم،…
بارداری دوم برخلاف بارداری اول، کمی سخت گذشت. روزهای بعد زایمان سختی هم به نسبت قبلی گذراندم. حتی روزهای پسا نوزادی خوشی هم نداشتم. حسی که به فرزند دوم داشتم،…
✔گفت:« اگه قراره گچ نگیریم پس باید قول بدی که دو هفته تکون نخوری.» دو هفته تکون نخوردن برای مامانِ دوتا بچه کوچیک که هرچقدر هم مستقل بار اومده باشن،…
✍اومدیم بستنی بخوریم، یه جای دور، تا شب تولدش به ماشینگردی تو شب بگذره.اما قبلش باید نماز میخوندیم. الله اکبر اذان مغرب رو که گفتند، یه مسجد بین خونمون و…
رنگ خُلفِ وعدههام عوض شده. مثلا قبلا یک تصمیمی میگرفتم، چند روز انجام میدادم و دیگه میرفت تاااا ابد. اما اینروزها اگه خُلفِ وعده کنم که میکنم، نمیره تا ابد؛…
نسخهپیچی ممنوع! نوشتن بقیه مکالمه، از اعصابم خارجه. بحث با یه مامان از دماغ فیل افتاده بود که فکر میکرد صلاح پسرمو بهتر میدونه! میدونستم قرار بهش سخت بگذره اما…
✍ بعد از دو ماه سحرخیزی و عادت به بیداری بینالطلوعین خیلی غم بزرگی بود، خواب موندن نماز صبح. بشدت با رسیدن فصل پاییز خوابالود شده بودم. اما اینجوری که…
از وجود محصولات اسرائیلی خبر نداشتم. عجیبه که اینهمه تو سایتها و خبرهای زرد پلاسم و چنین خبری به چشم و گوشم نخورده بود. اما حالا که متوجهام، پس خیلی…
تا امروز باید خیلی بیشتر از ۲۰ سوره رو حفظ میکرد، اما روی دهمین سوره قفل شد؛ درست مثه خودم که حفظم قفل شد. منتهی یه فرق بزرگی بین من…
✍بعد از ده روز مریضی و بی حالی، بالاخره حالش خوب شده بود و میتونست بره مدرسه. خوراکیهاش رو توی کیفش گذاشتم و بوسیدمش و راهیش کردم. عصر اونروز با…
خواستم به یه توییت مضحک اشاره کنم و چند خطی راجع بهش بنویسم که گفتم توییت موییت رو بیخیال. اگه بخوای بگی، طومار انسانهای یاوهگوه تو رو از اصل ماجرا…