منوی دسته بندی

خانم مسلمون

وقت تمام، برگه‌ها بالا

برسد به دست خدا- نامه شماره10 سلام خدای مهربونم چه خبرا؟ چه می‌کنی؟ اگر از حالِ من می‌پرسی باید بگم خوبم؛ گاهی ناراحت، گاهی خوشحال، گاهی عصبانی، گاهی کلافه، خلاصه…

هرکی برای دنیا غصه بخوره، میره جهنم.

پیامبر اکرم (ص) : هرکی برای دنیا غصه بخوره، میره جهنم. من امروز با کارهام یه سر رفتم به جهنم سلام گفتم و برگشتم؛ انقدر هم قشنگ نشستم گریه کردم…

ابرهای باران زا باران بهشت خدا طوفان قرآن

آنجا که خدا نشسته است…

برسد به دست خدا- نامه شماره 7 هوا طوفانی شد. آسمان رنگِ قهوه‌ای به خودش گرفت. رعد زد. برق زد. از صدایش لرزیدم. ترسیدم. با صدای باران نوشتم.آسمان آرام گرفت….

تو آرامشمی، نذار از دستت بدم

وهام تو دستهاش بود و صورتش جلوی صورتم که چشمهام رو باز کردم. با چشمهای درشت و صورتِ فندقیش خیره شده بود بهم و «مامان، مامان» می‌گفت. بغلش کردم، بوییدمش، محکم بوسیدمش و اینجوری امروز برای من شروع شد.

اما ادامه روز به این قشنگی و شیرینی نگذشت؛ قاراش میش، پر از گریه و لج و یکدنده بازی بود.

دعای کمیل سر سفره غروب

برسد به دست خدا- نامه شماره 6 چقدر دلم میخواد فرق کنم با همه برای تواما نمیشه؛ منم مثه همه‌ام و شاید بدتر از همه.یه کاری کن برامپناهِ اول و…

چادرِ من، یعنی جهاد در راهِ حرفِ خدا

دیروز تو خیابون، استرس افتاده بود به جونم. حواسم به شجاع ده متریم بود و همچنین به تمامِ عابرهای پیاده، موتوری، ماشینی و مغازه‌دارها. حس می‌کردم …

راه نجات از کرختکی هوای بهاری، وسط زمستونای تهران

هوا فوق‌العاده بهاری و تمیز که البته درسته قشنگه اما تو بهمن‌ماه، حس خوبی بهم نمیده.

یادم میفته که امروز حتما باید اینجا رو بروز رسانی میکردم و برای رهایی از این حس ناخوبی که از هوای بهاری وسط زمستون بهم دست داده، سریع دست به کار میشم.