برسد به دست خدا- نامه شماره ۳ سلام خدای مهربونم امروز چندبار قلبم لرزید؛ فقط دو روز مونده که ماه رمضون تموم بشه و هروقت این گذر یادم میفته، قلبم…
برسد به دست خدا- نامه شماره ۳ سلام خدای مهربونم امروز چندبار قلبم لرزید؛ فقط دو روز مونده که ماه رمضون تموم بشه و هروقت این گذر یادم میفته، قلبم…
برسد به دست خدا- نامه شماره۲ سلام وقتی بهت سلام میگم، یعنی بیشتر از تو ثواب بردم، آره؟ جواب سلام هم که واجبه. خودت گفتی دیگه. پس جوابم رو بده.بلند…
برسد به دست خدا-۱ سلام تمامِ من، حالت خوبه؟ امروز خوشحال بودی ؟ چیا دیدی از اون بالا؟ چقدر خوبه که تو نیستم. اگه تو بودم خیلی قلبم میگرفت، میدونم…
وَقُلْ لِعِبَادِي يَقُولُوا الَّتِي هِيَ أَحْسَنُ ۚ إِنَّ الشَّيْطَانَ يَنْزَغُ بَيْنَهُمْ ۚ إِنَّ الشَّيْطَانَ كَانَ لِلْإِنْسَانِ عَدُوًّا مُبِينًا-۵۳ اسراء و بندگانم را بگو که همیشه سخن بهتر را بر زبان…
صدای «مامان» گفتن هایش در گوشم میپیچد. برمیگردم. پشت سرم هست. مادرانه قربان قد و بالایش میشوم. میگوید: «مامان یه بستنی میخری برام؟»
برخلاف همیشه زمان دمِ سحر برایم کش آمده بود و تمام نمیشد؛ البته که از این کِش آمدن خیلی هم خوشحال بودم.
به ثانیههای اذان صبح نزدیک میشدیم که با خودم گفتم:« کاش حالا که تو خلوت و آرامش بودم…
مردی از امام علی علیهالسلام خواست تا ایمان را برایش معنا کند، آن گرامی فرمود: « فردا بیا تا در حضور مردم به طریقی که آنها بشنوند از ایمان برایت…
همونجور که نخود و لوبیاهای پخته شده رو تو آبکش میریختم و در حال آماده کردن سفارشِ افطاری بابا، آش رشته فردِ اعلی، بودم به تفاوت انسانها ، فرشته ها…
همون لحظه گوگل کردم و تصاویری که میدیدم برام واقعن عجیب بود، حدس میزدم که باید این چنین باشه ولی نه به این شدت. سال ۱۹۰۰ در لندن، خانم ها با حجابِ چادر مانندی توی جامعه حضور داشتند. قطعن اونها مسلمون نبودند. دینشون مسیحی یا شاید هم یهودی بود؛ اما حجابشون کامل بود. چرا ؟
فردا شروع ماهرمضونه؛ جز خود خدا هیچ کس نمیدونه که من چقدر اشتیاق اومدنش رو داشتم. اما خب نشد دیگه. بنا به یه دلایلی اون حسِ نابِ گرسنگی قرار نیست…
بعد از یکماه خونریزی و لک بینی، تصورش رو هم نمیکردم که حالاحالاها ردی از قرمزی خون ببینم. برای اون یکماه بیشتر از اینکه ناراحت باشم چه بلایی داره سرم…
راه زینب را که دیدم؛ خودسازی های خود را لیست کردم، تاریخ زدم و جدولی با چشم اندازی یکماهه آماده شد.هرچند که به خلوص او نمیتوانم باشم و هنوز ابتدای راه شناخت هستم؛ اما حالا راه سنجشم هموارتر شد و چه چیز بهتر از سنجش خود؟