منوی دسته بندی

به نام نوری که مرا تا ابد مسلمان نگاه خواهد داشت💙

نقشه سایت

من با یه قلبِ اشکی

برسد به دست خدا- نامه شماره ۳ سلام خدای مهربونم امروز چندبار قلبم لرزید؛ فقط دو روز مونده که ماه رمضون تموم بشه و هروقت این گذر یادم میفته، قلبم…

مشاهده بیشتر

اونجا که صدات رو شنیدم

برسد به دست خدا- نامه شماره۲ سلام وقتی بهت سلام میگم، یعنی بیشتر از تو ثواب بردم، آره؟ جواب سلام هم که واجبه. خودت گفتی دیگه. پس جوابم رو بده.بلند…

مشاهده بیشتر

با بهترین کلمات، سخن بگو

وَقُلْ لِعِبَادِي يَقُولُوا الَّتِي هِيَ أَحْسَنُ ۚ إِنَّ الشَّيْطَانَ يَنْزَغُ بَيْنَهُمْ ۚ إِنَّ الشَّيْطَانَ كَانَ لِلْإِنْسَانِ عَدُوًّا مُبِينًا-۵۳ اسراء و بندگانم را بگو که همیشه سخن بهتر را بر زبان…

مشاهده بیشتر

نمیخوام معلول از دنیا برم

برخلاف همیشه زمان دمِ سحر برایم کش آمده بود و تمام نمیشد؛ البته که از این کِش آمدن خیلی هم خوشحال بودم.
به ثانیه‌های اذان صبح نزدیک میشدیم که با خودم گفتم:« کاش حالا که تو خلوت و آرامش بودم…

مشاهده بیشتر

یک منِ باحجاب

مردی از امام علی علیه‌السلام خواست تا ایمان را برایش معنا کند، آن گرامی فرمود: « فردا بیا تا در حضور مردم به طریقی که آنها بشنوند از ایمان برایت…

مشاهده بیشتر

من یک فرشته نیستم.

همونجور که نخود و لوبیاهای پخته شده رو تو آبکش میریختم و در حال آماده کردن سفارشِ افطاری بابا، آش رشته فردِ اعلی، بودم به تفاوت انسان‌ها ، فرشته ها…

مشاهده بیشتر

قلبِ خدا که از سنگ نیست…

همون لحظه گوگل کردم و تصاویری که میدیدم برام واقعن عجیب بود، حدس میزدم که باید این چنین باشه ولی نه به این شدت. سال ۱۹۰۰ در لندن، خانم ها با حجابِ چادر مانندی توی جامعه حضور داشتند. قطعن اونها مسلمون نبودند. دینشون مسیحی یا شاید هم یهودی بود؛ اما حجابشون کامل بود. چرا ؟

مشاهده بیشتر

فرش قرمزی که مرا به سوی خود می‌خواند

راه زینب را که دیدم؛ خودسازی های خود را لیست کردم، تاریخ زدم و جدولی با چشم اندازی یکماهه آماده شد.هرچند که به خلوص او نمیتوانم باشم و هنوز ابتدای راه شناخت هستم؛ اما حالا راه سنجشم هموارتر شد و چه چیز بهتر از سنجش خود؟

مشاهده بیشتر