-
جمعه, ۲ آبان ۱۳۹۹، ۰۷:۵۱ ب.ظ
-
۲۸۸
-
سه شنبه, ۸ مهر ۱۳۹۹، ۱۱:۰۹ ق.ظ
-
۲۶۱
تمرین دیشب انجام پومودورو بود.
گفت که هرشب گزارش پومودورو هایی که انجام دادید رو در گروه بنویسید.
و من وسواسی در انجام تکالیقم ،جوری صبح از خواب بیدار شدم که گویی وحی شده تک تک کارها باید پومودورویی و با تمرکز کامل ؛دقیقا در 25 دقیقه انجام بشه.
که به یک باره ندایی از درون آمد : دختر تو اگه بخوای تک تک کارهات رو پومودورویی انجام بدی که تا آخر شب به هیچ کاری نمیرسی .
قطعا دلم نمیخواست تا آخر شب عاطل وباطل بگردم و منتظر یه تایم پومودوریی باشم که برم کتاب بخونم...موبایل چک کنم...غذا درست کنم ...ظرف بشورم ...حموم برم ... و هزارتا کار دیگه.
قطعا پیدا کردن 25 دقیقه وقت کاملا آزاد که متمرکز فقط به یک کار پرداخته بشه از سخت ترین و تقریبا محالترین کارها محسوب میشه با وجود بچه .
که تایمت بیشتر از اینکه مال خودت باشه مال اون هست .
یعنی به حدی وسواس پومودورویی من رو گرفته بود که حتی دل سریع چک کردن وبلاگ هم نداشتم ودلم میخواست پومودورویی انجام بدم.
خلاصه اینکه خداروشکر همین اول کاری به خودم اومدم و گفتم تو همین راهت رو برو.
حالا یه وقت که خواب بود.
یا باباش بود دو تا پومودورو هم برو.
اگه هم نشد که عیبی نداره مهم اینه تو همین اوضاع درگیری فکری تیک های کارهای روزانه ات رو بزنی و آهسته و پیوسته در مسیر ثابت قدم بمونی...