-
يكشنبه, ۲۶ بهمن ۱۳۹۹، ۰۱:۳۶ ب.ظ
-
۳۹
چند شب پیش از علی خواستم کتاب زیارت عاشورا رو برام بیاره تا بذارم تو سجاده ام تا بعد از نماز عشا هرشب بخونم.
شب اول حالم خوب بود .
شب دوم حالم خوب بود.
شب سوم حالم خوب بود.
شب چهارم اما...
چند شب پیش از علی خواستم کتاب زیارت عاشورا رو برام بیاره تا بذارم تو سجاده ام تا بعد از نماز عشا هرشب بخونم.
شب اول حالم خوب بود .
شب دوم حالم خوب بود.
شب سوم حالم خوب بود.
شب چهارم اما...
ظاهر پیازهای جوونه زده گلهای نرگس ما ، میگه :
یک نفر به گل و گیاه علاقه داشته و رفته پیاز گل نرگس خریده و کاشته.
باطنش اما میگه :
یک همسر و یک پدر،دلش نیومد همسر و پسرش ،نرگس با رایحه اسپری ضدعفونی کننده بو بکشند و تا اول بهار براشون نرگس های خوشگل و خوشبو کاشت.
چرا فکر میکنی کسی به فکرت نیست.
تو همه کس مایی
من و اون.
خب دیدی که هرچی سر وصدا کردیم تکون نخورد
هرچی آب ریختیم رو صورتش عکس العملی نشون نداد
باور کن درکت میکنم
میدونم تو خیالمون هم نمیتونستیم چند ساعت تنهایی رو حس کنیم
تنهای که حقمون هست رو
اما تو با تلاشهات تونستی اینکار رو کنی
سخته
میفهمم
میدونم به تنهایی احتیاج داشتی
اما با یه روز که آسمون به زمین نمیاد
بد موقع بود
خیلی بد موقع
اما حالا شده
حق داری که حتی شده یک ساعت در شبانه روز برای خودت باشی
اما اینم یه تجربه است دیگه
خوابیدنش تو بغلم جلوی تلویزیون فقط یه اتفاق بود.
بخند دیگه
ناراحت نباش
میخوام آخرین تصویری که از امروز برام میمونه لبخندت باشه
امشب شیفتم
بخند تا با خیال راحت تو و پسرمون رو بذارم و برم
این جمله را چطور کامل میکنی ؟
دوستت دارم چون ...
قبلتر از اینها خیلی برای هم می نوشتیم.
البته بیشتر من ؛یادمه که فقط یک بار ایمیل ده بیست جمله ای برام فرستاد و اکثرا یا بی جواب می موند.یا در حد باشه ، اوکی ، آهان...
انتظاری ازش نداشتم که به همین بالا بلندی که من براش مینوشتم جوابهام رو بده ؛اما خب خیلی دلم میخواست که برام وقت بگذاره و بنویسه.
یکی از اون صدها هزار باری که به مشکل برخوردیم ، چند تا برگه گذاشتم جلوی خودم و خودش.
در حد یک جمله ازش خواستم توی هر برگه ناراحتی هامون رو از هم بنویسیم و پشتش رو خالی بذاریم تا طرف مقابل جواب بده.
نوشتن از ناراحتی ها خیلی مواقع راه گشا تر از اینه که بشینیم کنار هم و صحبت کنیم.
یکی از معجزه های نوشتن رو اونروز در کنار همدیگه درک کردیم.
که اگر با حرف زدن میخواستیم بیانش کنیم قطعا دوباره بحثمون بالا میگرفت.
من براش نوشتم.اون برام نوشت.
برگه هامون که تموم شد.
باهم عوضشون کردیم.
دوباره من پشت برگه هایی که اون نوشته بود نوشتم و اون هم پشت نوشته های من نوشت.
بعد دوباره برگه ها رد و بدل شد.
به همدیگه چند دقیقه ای فرصت دادیم تا انتظاراتمون و نوشته های طرف مقابل راجع به انتظاراتمون رو بخونیم.
بعد خوندن این نوشته ها تازه شروع کردیم به صحبت کردن با همدیگه.
از بین بحثهامون اون قشنگترین بحث بینمون بود؛چون اون تنها باری بود که این روش رو عملی کردیم.
حالا میگم :
دوستت دارم چون یه بحث قشنگ برام به یادگار گذاشتی ...
هزاران دلایل دیگر دوست داشتنت بماند برای بعدتر.
عشق یعنی مراقب همدیگر باشیم حتی وقتی از هم دلخوریم.
و من او را عاشقترینم در این دنیا حتی اگر از او دلخور شوم.
خداوند منان یار و نگهدار نگاههای زیبای تو در این جهان بماند.
که تو را نعمتی زندگی خود میدانم .
برایم بمان همیشه همه جا و هرلحظه بیشتر عاشقم کن.