منوی دسته بندی

خدامهربونه

مرگ خوشمزه یا مرگ بدمزه؟ مسئله اینست.

امروز صبح وقتی مشغول گاز زدن به اولین لقمه صبحانه‌ام بودم به این فکر می‌کردم که ده سال پیش، مرگ برام چه معنا و مفهومی داشت. چیزهایی که در ذهنم…

تو آرامشمی، نذار از دستت بدم

وهام تو دستهاش بود و صورتش جلوی صورتم که چشمهام رو باز کردم. با چشمهای درشت و صورتِ فندقیش خیره شده بود بهم و «مامان، مامان» می‌گفت. بغلش کردم، بوییدمش، محکم بوسیدمش و اینجوری امروز برای من شروع شد.

اما ادامه روز به این قشنگی و شیرینی نگذشت؛ قاراش میش، پر از گریه و لج و یکدنده بازی بود.