-
سه شنبه, ۳۰ ارديبهشت ۱۳۹۹، ۱۰:۵۶ ق.ظ
-
۵۸
فکر نمیکردم روزی به این درجه از شجاعت برسم.
همه اش از صدقه سری نسبتی است که دو سال و شش ماه و 12 روز پیش به بنده داده شد ؛وقتی که مادر شدم.
حشره و جنبده ای نبود که از آن نترسم.
حتی با دیدن یک مورچه ریز میزه ای که فاصله زیادی با آن داشتم تن و بدنم به لرزه در می آمد.
حالا سوسک و مارمولک و ما بقی موجودات زنده که جای خود.
امروز می خواهم از خودم بگویم و سوسکهایی که در زندگی مشترک تجربه کردم.
مثلا یک روز که مشغول جارو کشیدن و